servile
معنی
پست، چاپلوس، دون، شایسته نوکران
سایر معانی: وابسته به بردگان، بردگی، (قدیمی) برده، برده مانند، نوکرانه، چاکرانه، زبون، نوکر ماب، اهل خوش خدمتی، بله قربان گو، سرسپرده، کاسه لیس
سایر معانی: وابسته به بردگان، بردگی، (قدیمی) برده، برده مانند، نوکرانه، چاکرانه، زبون، نوکر ماب، اهل خوش خدمتی، بله قربان گو، سرسپرده، کاسه لیس
دیکشنری
خدمتکار
صفت
flattering, servile, subservient, obsequious, smooth-tongued, sweet-mouthedچاپلوس
vile, poor, lowly, servile, shabby, smallدون
inferior, lowly, despicable, mean, vile, servileپست
servileشایسته نوکران
ترجمه آنلاین
خدمتگزار
مترادف
abject ، base ، beggarly ، bootlicking ، craven ، cringing ، despicable ، eating crow ، eating humble pie ، fawning ، humble ، ignoble ، low ، mean ، obedient ، obeisant ، obsequious ، passive ، slavish ، submissive ، sycophantic ، toadying ، unctuous ، unresisting