گوینده، تحویل دار، ناقل، قائل، رای شمار سایر معانی: سراینده، راوی، - سرا، شمارنده، شمارشگر، - شمار (به ویژه کسی که در مجلس شورا آرا را می شمارد)، ادوارد تلر (فیزیکدان امریکایی - زاده ی مجارس ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
طالع بین، پیشگو سایر معانی: پیشگو
اردک خالدار استلر [زیستشناسی - علوم جانوری] گونهای از تیرۀ اردکیان و راستۀ غازسانان با جثهای نسبتا کوچک و منقاری کوچک با قاعدۀ ضخیم و نسبتا خمیده ...
واژههای مصوب فرهنگستان
فراپرداز [عمومی] دستگاه الکترونیکی خودکاری که فرد میتواند ازطریق آن بیشتر خدمات بانکی ازقبیل افتتاح انواع حسابهای بانکی، دریافت یا وصول چک، دریافت تسهیلات و نقلوانتقا ...
غیب گو، فالگیر
افسانه نویس سایر معانی: داستان سرا، قصه گو، نقال
کذاب سایر معانی: دروغگو، کاذب، ناراستگو
سخنگو، گوینده، راوی، گوینده داستان سایر معانی: (کسی که داستانی را می گوید یا می نویسد) داستان سرا، داستان نویس، داستان گو، نقال، (رادیو و تلویزیون) گوینده [سینما] خلاصه داستان - راوی (گوینده ...
قلنبه، عالی، ممتاز، برجسته، واریز نشده سایر معانی: مبرز، زبده، نخبه، سرشناس، (وام یا کار و غیره) عقب افتاده، معوقه، نا تمام، حل نشده، بیرون زده، بر آمده، قلمبه، (سهام و اوراق قرضه) منتشر شده ...
کسیکه در دادگاه مغایر باسوگند خود دروه بگوید
پیشگویی کننده سایر معانی: پیشگویی کننده
پذیرنده، گیرنده، خریدار مال دزدی، دریافت کننده، دستگاه گیرنده، متصدی دریافت سایر معانی: دریافتگر، ستانا، (ورزش) دریافت کننده ی توپ، پاس گیر، (رادیو و غیره) گیرنده، خزانه دار، صندوقدار، خریدا ...