مازاد پایدار برداشتنی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] مـازاد قابلِبرداشتی که همهساله از منابع طبیعی بدون کاهش موجودی آن به دست میآید ...
واژههای مصوب فرهنگستان
مدیریت پایدارینگر [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] مدیریت استفاده و توسعه و حفاظت منابع طبیعی بهطوریکه نیازهای اجتماعی و اقتصادی و فرهنگی جوامع انسانی تأمین شود |||م ...
حملونقل پایدار [حملونقل درونشهری - جادهای] خدمات حملونقلی با آلودگی کم و صرف هزینۀ معقول که موجب تداوم کیفیت زندگی در سطح مطلوب میشود ...
تحمل پذیر سایر معانی: قابل تحمل، پایستنی، تاب آوردنی، یاراپذیر (در برابر: یاراناپذیر unendurable)
دیکشنری انگلیسی به فارسی
قابل معاشرت، قابل زندگی، قابل زیستن سایر معانی: قابل سکنی، زیست پذیر، تحمل پذیر، تاب آوردنی، liveable قابل زیستن
تحمل پذیر سایر معانی: تاب آوردنی
توسعهای که نیازهای نسل امروز را برآورده میکند بیآنکه خللی در رفع نیازهای نسلهای آینده وارد کند [مهندسی محیط زیست و انرژی]
شکار گونههای وحشی بهطوریکه آسیب واردآمده به تنوع زیستی و زیستگاههایشان چنان نباشد که مانع از بازگردانی آنها شود [مهندسی منابع طبیعی - شاخه حیاتوحش] ...
مـازاد قابلِبرداشتی که همهساله از منابع طبیعی بدون کاهش موجودی آن به دست میآید [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل]
مدیریت صحیح گونههای حیاتوحش برای پایدارسازی جمعیتها و زیستگاههای آنها در طول زمان، باتوجهبه نیازهای اقتصادی ـ اجتماعی جمعیتهای مختلف انسان [مهندسی منابع ط ...