معنی

قابل معاشرت، قابل زندگی، قابل زیستن
سایر معانی: قابل سکنی، زیست پذیر، تحمل پذیر، تاب آوردنی، liveable قابل زیستن

دیکشنری

قابل خواندن
صفت
livable, liveableقابل زندگی
liveable, livableقابل زیستن
sociable, livable, liveable, associable, companionable, conversableقابل معاشرت

ترجمه آنلاین

قابل زندگی

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.