[عمران و معماری] روش تقریبی متوالی [ریاضیات] روش تقریب های متوالی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[ریاضیات] تقریب خطی متوالی
[ریاضیات] با برچسب زدن متوالی
[آمار] میانگین توان دوم تفاضلهای پیاپی
[آمار] میانگین تفاضلهای پیاپی
[ریاضیات] روش تقریب متوالی [آمار] روش تقریب متوالی
[ریاضیات] روش تکرار متوالی [آمار] روش تکرار متوالی
نتیجه بخش، بر ایند، پی ایند سایر معانی: پی آیند، نتیجه، پیامد، برآیند، ناشی از، متعاقب، منتج، (منطق) بخش دوم گزاره ی شرطی (بخش دوم این جمله: اگر بیایی موفق خواهی شد if you come, you will suc ...
مبنی برانتقال تدریجی، مربوط به درجه بندی
شیب تدریجی و آهسته، اهسته، تدریجی، پیگیر، قدم بقدم پیش رونده سایر معانی: کم کم، اندک اندک (بر عکس ناگهان یا یک دفعه)، نرم نرمک، شیب آهسته، ملایم، یک روال، (اغلب g بزرگ) کتاب سرودهای انجیل (ک ...
نشریه، جزء بجزء، ترتیبی، سریال، ردیفی، نوبتی، ردهای، پیاپی، دوری سایر معانی: رشته سان، پشت سر هم، مسلسل، زنجیروار، تسلسلی، (داستان یا فیلم یا نمایش تلویزیون و غیره) دنباله دار، چندگاهی، چندش ...
لاحق، مابعد، پسین، بعد، متعاقب، بعدی، دیرتر، خلفی، پس ایند سایر معانی: سپسی، سپسین، پیایند، (با: to) بعد از، پس از، وابسته به رویداد متعاقب یا پس رویداد [ریاضیات] در سایر متعاقب، بعدی، لاحق ...