مسیر توالی [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] روند تکوین اجتماع گیاهی در یک نظام آشفتۀ مشخص
واژههای مصوب فرهنگستان
وراثتی، پی درپی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اجتماع توالیزا [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] اجتماعی گیاهی که شرایط لازم را برای مرحلۀ بعدی توالی فراهم میکند
[نفت] توالی لایه ها
[زمین شناسی] توالی فسیلی موجودات فسیل شده که به ترتیب و در یک رده بندی مشخص و قابل تعیین قرار گرفته اند و هر دوره زمانی با محتوای فسیلی آن قابل شناسایی است.
توالی دومین [مهندسی منابع طبیعی - محیط زیست و جنگل] اجتماعی بومشناختی که در محل اجتماع قبلی تشکیل میشود
[حقوق] اصل جانشینی دولت (اصلی که به موجب آن رژیم لاحق قایم مقام حقوق و تعهدات رژیم سابق می شود)
کی ادعای جانشینی یا وراثت میکند؟
الحاق، سلسله، تسلسل سایر معانی: (درمورد یک سلسله حوادث یا چیزهای مربوط به هم) زنجیره، هم زنجیره، هم زنجیری، زنجیره بندی، رده بندی [کامپیوتر] الحاق [ریاضیات] اتصال
دوام، اتصال، پیوستگی، تسلسل، استمرار سایر معانی: تداوم، پیوستاری، هم تنیدگی، ناگسستگی، همارگی، پیوستگی منطقی، همخوانی، (سینما و تلویزیون) فیلمنامه ی نهایی (در مقایسه با فیلمنامه ی ابتدایی که ...
درجه، درجه بندی، سلسله، ارتقاء، انتقال تدریجی، تدریج سایر معانی: مدرج سازی، طبقه بندی، پایه، رتبه، پله پله سازی، زینه بندی، دگرگونی تدریجی، (رفتن تدریجی) از مرحله ای به مرحله دیگر، تبدیل تدر ...
اجداد، دودمان، اعقاب، اصل و نسب، سطربندی، سطر شماری سایر معانی: تبار، خاندان، نسب، (جمع) اعقاب، زادش، رجوع شود به: linage [زمین شناسی] سطربندی،اطلاعاتی در مورد منبع داده ها،منشاءدقت و مقیاس ...