لگد زن، رد کننده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
spurry شبیه مهمیز یا سیخک، نوک تیز، ثاقب، مهمیزدار
[عمران و معماری] دیوارک آویخته
ادم تند و بی پروا سایر معانی: جوان شرور و زودخشم، کله شق و آتشی مزاج
(جانور شناسی) پنجه بلند (انواع پرندگان جنس calcarius از تیره ی emberizidae - بومی نواحی شمالی)، انواع پرندگان پنجه بلند نواحی قطبی وشمال امریکا calcarius
[آمار] روش نیوتون-اسپورل
[زمین شناسی] سیخک های قطع شده - صخره هایی مثلثی شکل که بر اثر بریده شدن خشکی نفوذی به داخل دره یخزاری آلپی توسط فرسایش به وجود می آید.
شتاب دادن، سرعت دادن، تسریع کردن، شتاب کردن، شتاباندن، تند کردن، بر سرعت افزودن، تند شدن، تندتر شدن سایر معانی: شتابیدن، تندتر رفتن، سریع شدن، سرعت بخشیدن، وقوع چیزی راتسریع کردن، (اتومبیل) ...
شتاب، سرعت، تسریع، افزایش سرعت، تندی، تعجیل سایر معانی: تشدید، بالاروی، سرعت گیری [خودرو] شتاب. [شیمی] 1- شتاب 2- تندى، سرعت گیرى، تعجیل 3- تشدید، بالاروى [سینما] شتاب [عمران و معماری] شتاب ...
حرامزاده، جازده سایر معانی: فرزند نامشروع، ناپاکزاده، سندره، از جنس بد، وازده، پست، نامرغوب، تقلبی، بدل، کاذب، ناجور، بدقواره، لکنته، (خودمانی - ناپسند - حاکی از تنفر یا خشم و حتی علاقه) ای ...
شیوع، انفجار، شلیک، طوفان آتش، شکفتن، از هم پاشیدن، ترکیدن، منفجر کردن، قطع کردن سایر معانی: منفجر شدن، ترکاندن، پکیدن، کفتن، از هم باز شدن، ترکش، پکش، تلاشی، (در مورد تیراندازی با سلاح های ...
تشکیلات دهنده، فروگشا سایر معانی: (شیمی) کالیزور، فروکاو، کنش یار، فروکافنده، عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت، سازمان دهنده [علوم دامی] یک ماده ای که یک واکنش را کاتالیز می کند(ب ...