catalyst
معنی
تشکیلات دهنده، فروگشا
سایر معانی: (شیمی) کالیزور، فروکاو، کنش یار، فروکافنده، عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت، سازمان دهنده
[علوم دامی] یک ماده ای که یک واکنش را کاتالیز می کند(بدون آنکه خودش در واکنش تغییر یابد)
[خودرو] کاتالیست
[شیمی] کاتالیزور، فروکاو، کنش یار، فروکافنده، (شخص یا چیز) واسطه، حلال مشکلات، میانجی، کارگشا
[برق و الکترونیک] کاتالیز گر ماده یاوضعیتی برای شروع سریع یک واکنش شیمیایی یاواکنشهای دیگر.
[صنایع غذایی] واکنش یار: ماده ای که به مقدار کم قادر به تحریک و تشدید واکنش شیمیایی است بدون اینکه خود متحمل تغییری بشود.
[نساجی] کاتالیزور - عامل تسریع کننده واکنش - کاتالیست
[پلیمر] یاریگر، کاتالیزور، کمک واکنش، فعال کننده
سایر معانی: (شیمی) کالیزور، فروکاو، کنش یار، فروکافنده، عامل فعل وانفعال اجسام شیمیایی دراثر مجاورت، سازمان دهنده
[علوم دامی] یک ماده ای که یک واکنش را کاتالیز می کند(بدون آنکه خودش در واکنش تغییر یابد)
[خودرو] کاتالیست
[شیمی] کاتالیزور، فروکاو، کنش یار، فروکافنده، (شخص یا چیز) واسطه، حلال مشکلات، میانجی، کارگشا
[برق و الکترونیک] کاتالیز گر ماده یاوضعیتی برای شروع سریع یک واکنش شیمیایی یاواکنشهای دیگر.
[صنایع غذایی] واکنش یار: ماده ای که به مقدار کم قادر به تحریک و تشدید واکنش شیمیایی است بدون اینکه خود متحمل تغییری بشود.
[نساجی] کاتالیزور - عامل تسریع کننده واکنش - کاتالیست
[پلیمر] یاریگر، کاتالیزور، کمک واکنش، فعال کننده
دیکشنری
کاتالیزور
اسم
catalystتشکیلات دهنده
catalystفروگشا
ترجمه آنلاین
کاتالیزور
مترادف
adjuvant ، agitator ، enzyme ، goad ، impetus ، impulse ، incendiary ، incentive ، incitation ، incitement ، motivation ، radical stimulus ، reactant ، reactionary ، spark plug ، spur ، stimulant ، synergist ، wave maker