رجوع شود به: milk snake
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(پزشکی) انواع بیماری های همراه با تب و لک شدن پوست، بیماری تبخالی، تب و جوش پوست، تب جوش آور، تب خالدار
[نساجی] نخ فانتزی
بی لکه، لکه دار نشده، بدون الودگی، ننگین نشده سایر معانی: بی لکه، لکه دار نشده، بدون الودگی، ننگین نشده
دارای رنگ غیر واضح سایر معانی: لک مانند، لکه مانند، مانند کلف، لکدار، کک مکی
متغیر، شطرنجی، پیچازی، دارای تحولات سایر معانی: متنوع، پر پستی و بلندی، پر ماجرا، خانه خانه، گوناگون (به ویژه از نظر رنگ)، پر الوان، رنگارنگ، پر ماجرا a checkered life زندگی پرفراز و نشیب ...
پاکیزه، عفیف، طاهر، تمیز، پاک، صاف، زلال، نظیف، باطراوت، روشن، زدودن، منزهکردن، تنظیف کردن، پاک کردن، تمیز کردن، تصفیه کردن، درست کردن سایر معانی: سترده، مطهر، (از نظر اخلاقی) پاک، منزه، عار ...
خال دار، ابری، لکه دار، لکه لکه سایر معانی: ابره ای، موجی، رنگارنگ، خال خال
رنگارنگ، چند رنگ، بسیار رنگ سایر معانی: (دارای رنگ های گوناگون یا متغیر) چند فام، چند رنگه [نساجی] چند رنگی
بسیاررنگ، رنگارنگ
خال دار سایر معانی: لکه دار، لک دار
گوناگون، دارای رنگهای متغیر سایر معانی: رنگارنگ، الوان، چندرنگه