معنی

خال دار، ابری، لکه دار، لکه لکه
سایر معانی: ابره ای، موجی، رنگارنگ، خال خال

دیکشنری

لکه دار
صفت
mottled, splotchy, mealyلکه لکه
mottled, maculate, smearyلکه دار
spotted, speckled, mottled, having a beauty spot, brindle, brindledخال دار
cloudy, overcast, mottled, thick, heavy, reekyابری

ترجمه آنلاین

خالدار

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.