[ریاضیات] مرکز تشابه، مرکز تجانس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی شباهتی، عدم تشابه سایر معانی: رجوع شود به: dissimilarity
[عمران و معماری] تشابه فرود
عدم احتمال، دورى، استبعاد
احتمال، راست نمایی، شباهت به واقعیت سایر معانی: واقع مانندی، محتمل نمایی، راستین نمایی، عین نمایی [سینما] عین نمایی
قیاس، توافق، شباهت، مقایسه، همانندی، تناسب، قرینه، تساوی سایر معانی: (بین دو چیز که فقط از برخی جنبه ها شبیه یا قابل قیاس اند) شباهت نسبی، فراسنجی، همسانی، تشبیه، همسنجی، قیاس تشبیهی، (زیست ...
اعتبار,برو,نیکنامی
برتری، تشخیص، سر بلندی، امتیاز، تمیز، فرق، رجحان، ترجیح سایر معانی: تمایز، تفاوت، ناسانی، فرور، جدا شناخت، ناهمگونی، وجه تمایز، نشان امتیاز، برجستگی، فضل، تشخص، ممتازی، افتخار، درجه [ریاضیات ...
یکجوری، هم جنسی سایر معانی: هم جنسی، یکجوری [شیمی] همگنی [عمران و معماری] همگنی - یکنواختی - تجانس [برق و الکترونیک] همگنی [نساجی] مگنی - یکنواختی [ریاضیات] همگونی، همگنی، تجانس [آمار] همگنی ...
کنایه، تشبیه، استعاره، صنعت استعاره سایر معانی: (ادبیات) استعاره (مثلا: جهان کلا همانند صحنه ی تئاتر است all the world is a stage)
تساوی، تعادل، توازن، برابری، زوجیت، زوج بودن سایر معانی: هم ارزی، هم ترازی، هم ارجی، هم رتبگی، همانندی، تشابه، هم سنگی، همسانی، یکسانی، موازنه، (کامپیوتر) همسنگی، برابری نرخ مبادله ی ارزها، ...
تغییر، دگرگونی، اختلاف، ناپایداری، بی ثباتی، تغییر پذیری سایر معانی: دگرسانی، وابر، جزانی، دگرش، تنوع، گوناگونی، (ریاضی) وردش، میزان تغییر، (عقربه ی قطب نما) چامگوشه (رجوع شود به: declinatio ...