[ریاضیات] نمودار انتقال
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آب و خاک] ماسه روان، ماسه های متحرک
[ریاضیات] قضیه ی تغییر جا
[نساجی] انتقال مالیات
[برق و الکترونیک] تاخیر زمانی
کاری، فعال، کنشی، معلوم، کنشگر، ساعی، دایر، حاضر بخدمت، تنزل بردار، با ربح، کنشور، پر کار سایر معانی: قادر به عمل، حاضر به خدمت، موثر، کنا، فعالانه، پر جنب و جوش، جدی، پرتکاپو، پویا، سریع ال ...
متغیر، نا پایدار، تغییر پذیر، تعویض پذیر، دگرگون شدنی، دگرگون پذیر سایر معانی: (در اتومبیل) توی دنده ی سبک تر گذاشتن، دگرگونی پذیر، عوض شدنی، مبادله پذیر، معاوضه پذیر، متلون، دمدمی، تعوی پذ ...
ناهمخوان، ناهمساز، ناهماهنگ، نامتوافق، ناسازگار، ناهمگن، نامناسب، ناجور، ناشایسته، بی مناسبت، نامتجانس
غیر عادی، بی ترتیب، خلاف قاعده، غیر معمولی، بی قاعده، نا مرتب، بی رویه سایر معانی: نامنظم، ناهنجار، بی انتظام، غیرطبیعی، نابهنجار، (ارتش) چریکی، ناصاف، ناراست، نامستقیم، نامتناسب، ناهموار، ( ...
اصلاح، تهذیب، اصلاحات سایر معانی: بازسازی، بازساختگی، تحول
ولگرد، خزپوش، بیکاره، طفیلی، دربدر، خانه بدوش، خانه بدوش، بی کاره، ولگردی کردن سایر معانی: سرگردان، آواره، عیار، دوره گرد، رذل
← سمعک بسامدکاه [شنواییشناسی]
واژههای مصوب فرهنگستان