[زمین شناسی] تخلخل پناهگاهی - حفره هایی هستند که به صورت پناهگاهی در زیر دانه های درشت باقی می مانند به عنوان مثال وقتی صدف دو کفه ای یا براکیوپود به صورت محدب در رسوبات قرار گیرد، قسمت زیر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
بی حفاظ، بی پناه سایر معانی: بی حفاظ، بی پناه
(امریکا) سرمایه گذاری در زمینه هایی که مشمول مالیات نیست یا از مالیات می کاهد، پناه مالیاتی
جا دادن، همساز کردن، وفق دادن با، منزل دادن، تطبیق نمودن، اصلاح کردن، اماده کردن برای، پول وام دادن سایر معانی: وفق دادن، سازگار کردن، جور کردن، تعدیل و منطبق کردن یا شدن، در اختیار (کسی) قر ...
[برق و الکترونیک] اصلاحات
حمایت، ظل، سپر، حفاظت سایر معانی: کمک، توجهات، (اساطیر یونان) اجیس (نام سپر ژوپیتر)، پناه، پرتو [برق و الکترونیک] ای.ای.جی.آی.اس سیستم کاملاُ خودکار و مجتمع دفاع هوایی برای رزمناوهای نیروی د ...
کمین، دام، کینگاه، مخفی گاه سربازانبرای حمله، سربازانی که درکمین نشسته اند، کمین کردن، در کمین نشستن سایر معانی: حمله از کمینگاه، کمین تک، (به منظور غافلگیری) پنهان شدن، خف کردن، سرپناه، کمی ...
کشتی، صندوقچه، قایق سایر معانی: (در اصل) صندوق، خزانه، رجوع شود به: ark of the covenant، (در کنیسه) پستویی که تورات را در آن نگه می دارند، پناهگاه، پشت وپناه، ملجا، (انجیل) کشتی نوح، کشتی ته ...
غم افزا، در معرض باد سرد، بی حفاظ سایر معانی: در معرض باد و سرما، بی درخت، سرد و سوزآور، شدید و ناخوشایند، بی نوید، دلگیر، جانفرسا، (جانورشناسی) کپور سفید (جنس alburnus - بومی اروپا - فلس ها ...
راحت، دنج، گرم و نرم سایر معانی: آسودبخش، گرم و دوستانه، 3 - روقوری (پارچه ای که برای گرم نگه داشتن روی قوری یا کتری و غیره می گذارند)، رو کتری، رو دیگ، دم کن (در انگلیس cosy هم می نویسند) ...
پناهگاه توفان (زیرزمینی که هنگام چرخه باد یا توفان شدید به آن پناه می برند)
دفاع، حمایت، مدافعه، پدافند، محافظت، استحکامات سایر معانی: پناه، مدافع، حامی، دفاع کردن [فوتبال] دفاع کردن