شمن [باستانشناسی] دینمرد یا کاهنی که هم پیشگو و هم جادوپزشک است و با ارتباط با ارواح نیاکان در حالت جذبه و خلسه پلی میان این جهان و آن جهان است ...
واژههای مصوب فرهنگستان
شمن [جامعهشناسی] دینمرد یا کاهنی که هم پیشگو و هم جادوپزشک است و با ارتباط با ارواح نیاکان در حالت جذبه و خلسه پلی میان این جهان و آن جهان است ...
شمن، جادوگر و حکیم قبیله، دهخدا، کشیش یاکاهن یا جادوگرمردم قدیم شمال اسیا واروپا
دیکشنری انگلیسی به فارسی
کشتارگاه، قتلگاه، تلوتلو خودن، کشتار کردن سایر معانی: پای خود را روی زمین کشیدن و راه رفتن، بصورت جمع کشتارگاه، سلاخی کردن
کشتارگاه، قتلگاه، صحنه کشتار سایر معانی: (مجازی) محل آدمکشی، محل خرابی و ازهم پاشیدگی، (با فعل مفرد)، سلاخ خانه (slaughterhouse هم می گویند)، (انگلیس - محلی) قصاب خانه، دکان قصابی (بویژه در ...
حرکت کننده با قدم های کج ونامنظم
ننگ، عار، فضاحت، خجالت، خجلت، ازرم، شرم، شرمساری، سرافکندگی، ننگین کردن، خوار کردن، شرمنده کردن، خجالت دادن سایر معانی: روسیاهی، بی آبرویی، شرمندگی، مایه ی تاسف، تاسف آور، دریغ (بودن)، افسوس ...
کم رو، خجالت کش
خجول، کمرو، خجالتی، خجالت کش، ترسو سایر معانی: کنف، بور (شده)، شرمگین، شرمسار، خیط، shamefast کم رو
shamefaced کم رو، خجالت کش، خجالتی، ترسو، خجول
سردرپیش، ننگین، شرم اور سایر معانی: شرم آور، ننگ آمیز، خجلت آور، گست، هرزه، زننده
بطور شرم اور