shamefaced
/ˈʃeɪmˌfest/

معنی

خجول، کمرو، خجالتی، خجالت کش، ترسو
سایر معانی: کنف، بور (شده)، شرمگین، شرمسار، خیط، shamefast کم رو

دیکشنری

شرم آور
صفت
shy, embarrassed, timid, coy, bashful, shamefacedخجالتی
shy, timid, bashful, coy, cagey, shamefacedکمرو
bashful, embarrassed, shamefaced, timidخجالت کش
timid, sheepish, shy, meticulous, timorous, shamefacedترسو
bashful, shy, blushful, shamefaced, self-consciousخجول

ترجمه آنلاین

شرمنده

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.