[عمران و معماری] حوضچه تهنشینی - حوضچه رسوب - حوضچه رسوبگیر [زمین شناسی] حوضچه رسوب، حوضچه ته نشینی، حوضچه رسوبگیری [آب و خاک] حوضچه رسوب گیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
اتاقک قرار [حملونقل هوایی] بخشی از تونل باد در بالادست آزمونگاه که در آن سرعت جریان بهشدت کم میشود و تلاطم جریان پیش از ورود به آزمونگاه و شتابگیریِ مجدد از بین میرود ...
واژههای مصوب فرهنگستان
نظریۀ برونوزنپایی [تغذیه] نظریهای که براساس آن برای ثابت نگه داشتن وزن هر فرد باید رژیم غذایی و الگوهای تغذیهای و سطح فعالیت بدنی وی را پایش کرد ...
[زمین شناسی] ضریب فرونشست
[آب و خاک] مواد قابل ته نشینی
[مهندسی گاز] ته نشست، رسوبات، رسوبات درته مخزن
تهنشینی بلوری [زمینشناسی] فرونشستن (sinking) بلورهایی با چگالی بالا در یک ماگما
[معدن] سقوط آزاد (عمومی فرآوری)
[نفت] فرونشست همستادی
استعمار، مهاجرت، کوچ سایر معانی: استعمار، مهاجرت، کوچ [زمین شناسی] کلنی شدن یک رخداد طبیعی که در آن یک گونه به محلی وارد می شود که قبلاً توسط او اشغال نشده است و در آنجا مستقر می شود. [خاک ش ...
ژولیدگی، سرافکندگی، پریشانی، گیجی، اغتشاش، دست پاچگی، درهم و برهمی، اغفال، اشتباهی گرفتن، اسیمگی سایر معانی: سر در گمی، بهت، حیرت، آشفتگی، اختلال (حواس یا اوضاع)، سرگشتگی، بی ترتیبی، به هم ر ...
تعریف، تعیین سایر معانی: معنی، چم، تعیین (حدود چیزی)، شرح، بیان، توضیح، روشن سازی، شناسایی، شناسانش، (ضریب قدرت عدسی و عینک) قدرت، (عکس و غیره) میزان وضوح، میزان آشکاری، روشنی [سینما] کیفیت ...