colonization
/ˌkɑːlənəˈzeɪʃn̩/

معنی

استعمار، مهاجرت، کوچ
سایر معانی: استعمار، مهاجرت، کوچ
[زمین شناسی] کلنی شدن یک رخداد طبیعی که در آن یک گونه به محلی وارد می شود که قبلاً توسط او اشغال نشده است و در آنجا مستقر می شود.
[خاک شناسی] کلنی شدن

دیکشنری

استعمار
اسم
colonialism, colonizationاستعمار
emigration, exodus, colonization, expatriation, flight, out-migrationمهاجرت
migration, immigration, departure, emigration, colonization, decampmentکوچ

ترجمه آنلاین

استعمار

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.