لیست واژه‌ها

russell paradox

[ریاضیات] پارادوکس راسل

دیکشنری انگلیسی به فارسی

semiregular tessellation

پاره‌بندی نیمه‌منظم [مهندسی نقشه‌برداری] نوعی پاره‌بندی که در آن از چندضلعی‌های منتظم گوناگون استفاده شود

واژه‌های مصوب فرهنگستان

sigillaria tessellate or sigillaria or sigillaria

[زمین شناسی] از سنگواره گیاهی (شاخه لیکوفیت) - این گونه به طور تیپیک حالت سی ژیلاریایی را نشان می دهد وشیارها کاملاً راست و سیکاتریس ها خیلی کم فاصله دارد. در طول برجستگی ها قرار گرفته اند و ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

soft sell

(روش فروش از راه نرمش و زیرکی در برابر: روش فروش با فشار و اصرار hard sell) فروش آرام، نرم رفتاری، بانرمی وملایمت بفروش رساندن

دیکشنری انگلیسی به فارسی

such goods will sell very high

اینگونه کالاهاخوب بفروش میرودhg

دیکشنری انگلیسی به فارسی

szaibelyite or ascharite or ascharite or camsellite

[زمین شناسی] سزبلیت - ترکیب شیمیایی :Mg[B2O5].H2O - درصد مواد: MgO=47.91% B2O3=41.38% H2O=10.71% - سیستم تبلور:ارترومبیک - رده بندی: بورات - رخ:ندارد - سختی : 3 - 3.5 - چگالی : 2.65 - جلا:اب ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

undersell

فروختن، روی دست کسی رفتن، ارزان تر فروختن سایر معانی: به بهای کمتر (از رقیب) فروختن

دیکشنری انگلیسی به فارسی

asking price

قیمت مورد مطالبه ی فروشنده (بعد از چانه زنی و گرفتن تخفیف)، قیمت آخر

دیکشنری انگلیسی به فارسی

betray

فاش کردن، خیانت کردن، تسلیم دشمن کردن، خیانت کردن به سایر معانی: به دشمن کمک کردن، عهدشکنی کردن، گیر دادن، نارو زدن، مایوس کردن، سرخورده کردن، گمراه و سپس ترک کردن، از راه به در کردن، (برخلا ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

blow the whistle

(عامیانه - انگلیس) دهن لقی کردن، سری را فاش کردن

دیکشنری انگلیسی به فارسی

book

فصل، کتاب، دفتر، سفر، فصل یاقسمتی از کتاب، رزرو کردن، در کتاب یادفتر ثبت کردن، توقیف کردن سایر معانی: (در کتاب های بزرگ) بخشی که خود چند فصل دارد، دستک، دفتر روزانه، موضوع یا مطلب به خصوصی، ...

دیکشنری انگلیسی به فارسی

change hands

(اتومبیل) دنده عوض کردن، از دست یک نفر به دست دیگری افتادن، دست به دست گشتن

دیکشنری انگلیسی به فارسی

واژه‌نامه‌ها

پیشنهاد واژه جدید