افقیاب [مهندسی هوافضا] ← حسگر افق
واژههای مصوب فرهنگستان
جستوجوگر فروسرخ [علوم نظامی] سامانۀ جستوجوگری که سطوح پرحرارت هواپیما را هدفگیری میکند و به دنبال تابش فروسرخ حرکت میکند؛ از این توانمندی بیشتر در موشکهای ...
طالب، متقاضی، داوطلب، درخواستگر، تقاضا کننده سایر معانی: درخواست دهنده، کارجو، کارخواه [حسابداری] متقاضی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(به ویژه برای شغل یا انتخابات) نامزد، کاندید، داوخواه، داوطلب، نامزد، کاندید شده، منصوب، تعیین شده، ذینفع [حقوق] نامزد، نماینده، کارگزار، امین، منصوب، ذینفع، بیمه گزار (در بیمه عمر)، مستأجر ...
جوان دخترباز، جوان عیاش سایر معانی: (مرد - به ویژه پولدار) عیاش، الواط، خانم باز
جاه طلب سایر معانی: کسی که برای رسیدن به مقام خود را به جاه مندان می بندد، فرصت طلب
متقاضی، ملتمس، استدعاء کننده، ملتمس، مستدعی سایر معانی: لابه گر، دست به دامان، خواهشگر، التماس آمیز، لابه آمیز، استغاثه آمیز، استدعا کننده
عیاش، خوش گذران، ساکن شهر سیباریس سایر معانی: اهل شهر باستانی سیباریس، سیباریسی
سامانۀ جستوجوگری که سطوح پرحرارت هواپیما را هدفگیری میکند و به دنبال تابش فروسرخ حرکت میکند؛ از این توانمندی بیشتر در موشکهای هدایتشونده و دستگاههای ...
افزارهای که در موشک یا بمب نصب میشود تا آن را بهسمت هدف هدایت کند [علوم نظامی]