playboy
معنی
جوان دخترباز، جوان عیاش
سایر معانی: (مرد - به ویژه پولدار) عیاش، الواط، خانم باز
سایر معانی: (مرد - به ویژه پولدار) عیاش، الواط، خانم باز
ترجمه آنلاین
پلی بوی
مترادف
cat ، chaser ، gay dog ، heavy hitter ، killer ، ladies' man ، lady killer ، lover boy ، make out artist ، night owl ، operator ، philanderer ، player ، pleasure seeker ، rake ، rounder ، speed ، sport ، swinger ، tomcat ، whorehound ، wolf ، womanizer