معنی

(به ویژه برای شغل یا انتخابات) نامزد، کاندید، داوخواه، داوطلب، نامزد، کاندید شده، منصوب، تعیین شده، ذینفع
[حقوق] نامزد، نماینده، کارگزار، امین، منصوب، ذینفع، بیمه گزار (در بیمه عمر)، مستأجر (حقوق انگلیس)

دیکشنری

نامزد

ترجمه آنلاین

نامزد

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.