فریبا، گمراه کننده، اغوا کننده سایر معانی: وسوسه انگیز، دلفریب، فریبنده
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فریبندگی
فریبا، جذاب، گیرا، هوس انگیز، اغواکننده، فریبنده، تطمیع کننده، وسوسه انگیز، افسونگر
جاذب، جالب، دلربا، خوش نما، فریبنده، مورد توجه، دلکش، کشنده سایر معانی: جذاب، گیرا، به خودکش، دلبر، شیفته ساز، رباینده، (فیزیک) جاذبه، کشش [صنعت] جذاب، دلکش، دلربا [ریاضیات] کششی، ربایش، جاذ ...
فریبنده
شهوت انگیز، شهوانی، شهوت زا، وابسته به عشق شهوانی
سخت، قوی، غیر قابل مقاومت سایر معانی: مقاومت ناپذیر، پدافند نکردنی، وسوسه انگیز، خواستنی
مناسبت، متقاعد کننده، متقاعد کننده، تشویقی، وادار کننده، مجاب کننده سایر معانی: وادارگر، پذیراننده، قانع کننده
مسحور کننده و دلبر، دلربا، دلکش، فریبنده، جاذب، ربایش، ربودگی، زنای بعنف، هتک ناموس
اغوا کننده، وسوسه انگیز، هوس انگیز سایر معانی: فریبا، دلربا، اغواگر
خوش ایند، پیروز، با مسرت و خوشی سایر معانی: جذاب، گیرا، تودل برو، خوش برخورد، بانمک، خوش سیما، مناسب