irresistible
/ˌɪrəˈzɪstəbl̩/

معنی

سخت، قوی، غیر قابل مقاومت
سایر معانی: مقاومت ناپذیر، پدافند نکردنی، وسوسه انگیز، خواستنی

دیکشنری

غیر قابل مقاومت
صفت
irresistible, insupportable, ineluctableغیر قابل مقاومت
strong, powerful, potent, heavy, bouncing, irresistibleقوی
hard, difficult, tough, strict, rigid, irresistibleسخت

ترجمه آنلاین

مقاومت ناپذیر

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.