[نساجی] قالی اسکاتلندی - پارچه چهارخانه اسکاتلندی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(انگلیس) تخم مرغ آب پز و گوشت (که با هم سرخ می کنند)
[سینما] اسکاچ لایت [ماده پرده منجوقی ]
تخم مرغ پخته و خمیر کرده که روی نان برشته یا بیسکویت می مالند
زن اسکاتلندی
نوار چسب (به ویژه نوعی که برای زخم بندی به کار می رود) [شیمی] نوار چسب (به ویژه نوعی که براى زخم بندى به کار می رود) [عمران و معماری] نوار چسب
کج، اریب، کج خلق، انسداداریب، عقیم گذاردن، بی نتیجه گذاردن، حائل کردن، در سرتاسر ادامه دادن یا کشیدن، خنثی نمودن، خنثی کردن، مخالفت کردن با سایر معانی: ممانعت کردن، (سر راه کسی) مانع گذاشتن، ...
سرگردان بودن، منحرف شدن، اواره بودن سایر معانی: ( بی هدف ) حرکت کردن، پرسه زدن، پلکیدن، (با بی خیالی) راه رفتن، یالم یالم رفتن، خرامان رفتن، (معمولا با: off) گمراه شدن، گم شدن، کج راه شدن، ( ...
ویسکی، وسکی سایر معانی: (مشروب الکلی قوی) ویسکی، مشروب دارای ویسکی، whisky وسکی، مثل وسکی، وسکی خوردن
قطعهای چوبی که روی تکۀ مرکزی سوزن یا روی ریل در زیر چرخ قرار میگیرد تا از حرکت خطنورد جلوگیری کند [حملونقل ریلی]
واژههای مصوب فرهنگستان