گزاف گویی، خود ستایی، خود فروشی، لافزنی، لاف زدن، گزافه گویی کردن سایر معانی: سخن پر جوش و خروش و غرورآمیز، رجزخوانی، گزافه گویی، لاف آمیز، گزافه آمیز، مغرور، پرفیس، پرادعا، rhodomontade گزا ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
جنس پنبهای گزافه گویی، مبالغه، سخن بزرگ یا قلنبه، کتان، عبارت سازی سایر معانی: (از ریشه ی فارسی: پنبه، پنبک) گزافه گویی، سخن یا نوشته ی خوش ظاهر و توخالی، سخن پرطمطراق، جنس پنبه ای مج، گزافه ...
غراب، دیلم، زاغ، کلاغ، اهرم، بانگ خروس، بانگ زدن سایر معانی: سرخپوست کرو (عضو قبیله ی کرو که در ایالت های مرکزی امریکا زیست می کنند)، (جانورشناسی) کلاغ (جنس corvus از تیره ی corvidae)، (نادر ...
چاخان، رجز خوانی، خود ستایی، خود فروشی، لافزنی، یاوه سرا سایر معانی: سخن اغراق آمیز، چاخان گویی، bravado boasting لافزنی