bombast
معنی
جنس پنبهای گزافه گویی، مبالغه، سخن بزرگ یا قلنبه، کتان، عبارت سازی
سایر معانی: (از ریشه ی فارسی: پنبه، پنبک) گزافه گویی، سخن یا نوشته ی خوش ظاهر و توخالی، سخن پرطمطراق، جنس پنبه ای مج، گزافه گویی
[نساجی] کتان - جنس پنبه ای - جنس کتانی
سایر معانی: (از ریشه ی فارسی: پنبه، پنبک) گزافه گویی، سخن یا نوشته ی خوش ظاهر و توخالی، سخن پرطمطراق، جنس پنبه ای مج، گزافه گویی
[نساجی] کتان - جنس پنبه ای - جنس کتانی
دیکشنری
بمباران
اسم
bombastجنس پنبهای گزافه گویی
exaggeration, hyperbole, pretentiousness, bombast, grandiloquence, tympanyمبالغه
bombastسخن بزرگ یا قلنبه
linen, bombast, wild flaxکتان
bombast, elocution, eloquence, grandiloquence, oratory, prateعبارت سازی
ترجمه آنلاین
بمباران
مترادف
altiloquence ، balderdash ، bluster ، bombastry ، braggadocio ، cotton ، exaggeration ، fustian ، gasconade ، grandiloquence ، grandiosity ، magniloquence ، pad ، padded ، pomposity ، rage ، rant ، rave ، rhapsody ، rhetoric ، rodomontade ، stuff ، stuffed ، tumidity ، turgidity ، tympany