rodomontade
معنی
گزاف گویی، خود ستایی، خود فروشی، لافزنی، لاف زدن، گزافه گویی کردن
سایر معانی: سخن پر جوش و خروش و غرورآمیز، رجزخوانی، گزافه گویی، لاف آمیز، گزافه آمیز، مغرور، پرفیس، پرادعا، rhodomontade گزاف گویی، فریاد
سایر معانی: سخن پر جوش و خروش و غرورآمیز، رجزخوانی، گزافه گویی، لاف آمیز، گزافه آمیز، مغرور، پرفیس، پرادعا، rhodomontade گزاف گویی، فریاد
ترجمه آنلاین
رودومونتاد