خروش، غرش، خروشان سایر معانی: پر سروصدا، پرهیاهو، پر غلغله، پرخروش، (عامیانه) پر رونق، پر شور، توفانی، متلاطم، نعره کشی، فریادکشی، غریو، (دامپزشکی) سرماخوردگی اسب (همراه با صدای خس خس)، پر ب ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ریزآرایۀ پادتنی [زیستشناسی - پروتگانشناسی] آرایهای که بر روی آن صدها پادتن تکدودمان بهشکلی منظم مستقر شدهاند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[زمین شناسی] آرتینیت - فرمول شیمیایی و عناصر همراه : Mg2CO3(OH)2 - 3H2O - گروه کانی شناسی (ترکیبی): کربنات - سیستم تبلور:مونوکلینیک - سختی: 2.5 - رنگ: سفید و گاه بی رنگ - رنگ خاکه: سفید - کل ...
ریزآرایۀ طلا [زیستشناسی - پروتگانشناسی] ریزآرایهای متشکل از شبکهای از بسپارهای آبگریز بر روی تکلایهای از طلا ...
دادههای ریزآرایهای [آمار] دادههای حاصل از فن ریزآرایه برای بررسی بیان ژن
غوغا، داد و بیداد، همهمه، غریو، بلوا، شورش، هنگامه سایر معانی: سر و صدا، خروش، جنجال، بانگ و فریاد، عربده جویی، های و هوی
تهمت، اتهام سایر معانی: کیفرخواست، شکایت، ادعانامه، سرزنش، ملامت، حق تهمت
باستاناخترشناسی [باستانشناسی] بررسی اخترشناسی قدیم با استفاده از بقایای باستانشناختی و همچنین بررسی باستانشناسی مواد برجایمانده از فعالیتهای اخترشناسی یا ...
پر باد سایر معانی: پرباد
فریاد، بانگ، ضجه، حرف ندا سایر معانی: (گفتار ناگهان و از روی شور و حرارت) داد، تشر، پرخاش، ندا، عتاب، اظهار تعجب، ابراز شگفتی، علامت تعجب
طلوع، سرسبز سایر معانی: درحال ترقی، پیشرفت کننده، رشدکننده، اباد
زد و خورد، قیل و قال، بلوا سایر معانی: کتک کاری، جنگ و دعوا، کلنجار، مزاحمت