تناسلی، فرااور سایر معانی: وابسته به تولید مجدد، بازفرآور، بازفروردی، بازساختی، بازآور، بازآورشی، نوزایشی، وابسته به پخش صدا، آواپخشی، مولد [ریاضیات] تکثیری، قابل تکثیر
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[آمار] مدل تکثیری
[ریاضیات] خاصیت تکثیری، خاصیت دوباره به وجود آورندگی
قوه توالدوتناسل
فنّاوری کمکزادآوری [علوم سلامت] هر روشی که با دستکاری مامه یا زامه برای باردار کردن و درمان ناباروری همراه باشد |||متـ . فنّاوری کمکباروری||| اختـ . فکزا، فکباART ...
واژههای مصوب فرهنگستان
فراوان، نیرومند، بارور، حاصلخیز، زایا، پرزا سایر معانی: پربچه، پرمیوه، پربار، پرزاد و رود، (نویسنده و هنرمند و غیره) دارای آثار فراوان، (معمولا با: in یا of) فراوان، زیاد، پرکار
مقاربتی، جنسی، تناسلی سایر معانی: وابسته به جفت گیری، مرزی، گایشی، گشنی، وابسته به نر بودن و ماده بودن، نرینگی - مادینگی، ژادی، وابسته به الت تناسلی و جماع [بهداشت] جنسی - تناسلی ...
مردانه، دارای نیروی مردی، دارای رجولیت سایر معانی: مردوار، مردآسا، مردمانند، نیرومند، مردافکن، پرزور، قوی، قادر به جفتگیری، (از نظر جنسی) پرتوان، دارای کمر قرص، حشری
سلامت کامل در همۀ زمینههای مربوط به دستگاه تولیدمثل و کارکرد و فرایندهای آن|||متـ . سلامت باروری [علوم سلامت]