[حقوق] دعوای خسارت، دعوای غرامت، اقدام اصلاحی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[حقوق] قانون اصلاحی
نگهداری تصحیحی [رایانه و فنّاوری اطلاعات] یکی از انواع نگهداری نرمافزار که در آن اِشکالهای مشاهدهشده در سامانه را با ایجاد تغییرات یا اصلاحاتی رفع میکنند ...
واژههای مصوب فرهنگستان
دارای خاصیت درمانی، علاج بخش، شفاء بخش سایر معانی: درمانی، معالج، درمان بخش، شفا بخش، علاج، چاره
شفا، بهبودی، علاج، شفادهنده
شفاء بخش، طبی، دارویی سایر معانی: درمانی، وابسته به دوا و درمان، شفا بخش
مقوی، اعاده کننده، تجدید یا مسترد کننده سایر معانی: وابسته به بازگردانی یا اعاده، (سلامتی یا نیرو و غیره) نیرو بخش، سلامتی آور، احیاگر، بازآور، به هوش آور