معنی

شفا، بهبودی، علاج، شفادهنده

دیکشنری

شفا
فعل
heal, solderالتیام دادن
heal, cure, leech, medicate, mend, physicشفاء دادن
healخوب کردن

ترجمه آنلاین

التیام‌بخش

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.