گذشتن، به ان سو رفتن، مرور کردن سایر معانی: بازبینی کردن، (درس را) دوره کردن، منتقل شدن
دیکشنری انگلیسی به فارسی
با حروف (وات های) ایتالیک نوشتن، با حروف یکبری یا خوابیده نوشتن
خسته کننده، یک نواخت سایر معانی: تک نواخت، بی تنوع، ملالت آور، عاری از چند گونگی، یکدست
هدف، طوطی، طوطی وار گفتن سایر معانی: (جانور شناسی) طوطی (راسته ی psittaciformes)، آدم مقلد، مانشگر
گفتن، تمرین کردن، تکرار کردن سایر معانی: باز گفتن، واگویی کردن، بازگویی کردن، برشمردن، (دقیقا) شرح دادن، (به ترتیب) گفتن، (نمایش یا کنسرت و غیره) تمرین کردن، تمرین دادن، (با تمرین) آموزاندن ...
دِنای تکراری [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری] دِنای متشکل از توالیهای تکراری
واژههای مصوب فرهنگستان