روشن کردن، خنک کردن، خنک ساختن، تازه کردن، نیروی تازه دادن به، از خستگی بیرون اوردن، با طراوت کردن سایر معانی: تر و تازه کردن، شاداب کردن، طراوت بخشیدن، نوجان کردن، خرم کردن، (با خوردن یا نو ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[کامپیوتر] مدار دوباره سازی
[کامپیوتر] میزان دوباره سازی ؛ تعداد دفعات در ثانیه که یک تصویر بر روی CRT باید مجدداً ترسیم شود تا چشمک نزند - نرخ نوسازی - نرخی که در آن یک صفحه ی ویدیویی به تکرار اسکن می شود تا تصویر را ...
تازه کننده، طراوات بخش سایر معانی: طراوات بخش، تازه کننده
بازآوری [رایانه و فنّاوری اطلاعات] 1. فرایند تکرار یک عمل که درنهایت به بازسازی یا احیای ویژگیهای آن منجر میشود|||2. فرایند کپی کردن اطلاعات از یک رسانۀ ذخیرهسازی در همان ر ...
واژههای مصوب فرهنگستان
طراوت بخش، نوجانگر، خرم ساز، فرح بخش، تازه ساز، روح انگیز، طرب انگیز، نیرو بخش، تازه کننده، خستگی گیر [کامپیوتر] دوباره سازی
[حقوق] روشن کردن ذهن (مانند مراجعه شاهد به اسناد و مدارک در هنگام ادای شهادت)
نوشابه، رفع خستگی، تازه سازی، نیرو بخشی سایر معانی: فرح بخشی، روح انگیزی، طراوت بخشی، خرم سازی، هر چیز فرح انگیز یا نوجان ساز: نوشیدنی، خوراک، تنقلات، مفرح، جانبخش
[کامپیوتر] نوسازی نامرئی .
[کامپیوتر] باز سازی ایستا .
درست پیش بینی کردن، 1- یادآور بودن، بیاد انداختن 2- بیادآوردن، به خاطر آوردن
خون سردی، سرد، خنک، خونسرد، خنک ساختن، چاییدن، خنک کردن، سرد کردن، ارام کردن سایر معانی: خنک (سردی خوشایند)، تگرگی، چاییده، (جامه و پتو و غیره) سرد، آرام، خوددار، مهارشده، (خودمانی) بی تفاوت ...