refreshment
/rəˈfreʃmənt/

معنی

نوشابه، رفع خستگی، تازه سازی، نیرو بخشی
سایر معانی: فرح بخشی، روح انگیزی، طراوت بخشی، خرم سازی، هر چیز فرح انگیز یا نوجان ساز: نوشیدنی، خوراک، تنقلات، مفرح، جانبخش

دیکشنری

استراحت
اسم
refreshmentرفع خستگی
refreshmentتازه سازی
drink, beverage, liquor, refreshment, tippleنوشابه
refreshment, reviviscence, tonicityنیرو بخشی

ترجمه آنلاین

طراوت

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.