refreshment
معنی
نوشابه، رفع خستگی، تازه سازی، نیرو بخشی
سایر معانی: فرح بخشی، روح انگیزی، طراوت بخشی، خرم سازی، هر چیز فرح انگیز یا نوجان ساز: نوشیدنی، خوراک، تنقلات، مفرح، جانبخش
سایر معانی: فرح بخشی، روح انگیزی، طراوت بخشی، خرم سازی، هر چیز فرح انگیز یا نوجان ساز: نوشیدنی، خوراک، تنقلات، مفرح، جانبخش
دیکشنری
استراحت
اسم
refreshmentرفع خستگی
refreshmentتازه سازی
drink, beverage, liquor, refreshment, tippleنوشابه
refreshment, reviviscence, tonicityنیرو بخشی
ترجمه آنلاین
طراوت