فریادرس
دیکشنری انگلیسی به فارسی
فریاد رس، مصلح
تطبیق، تنظیم، تعدیل، اصلاح، میزان، تسویه، اسباب تنظیم، الت تعدیل سایر معانی: تطبیق دهی، سازگاری، دکمه یا اسباب تنظیم، رگلاژ، میزان ساز، میزان گر، (بیمه) محاسبه ی (برآورد) میزان خسارت، تنزل ق ...
عذرخواهی، پوزش، مدافعه، اعتذار سایر معانی: معذرت، (در نگارش یا سخن) مدافعه و توجیه رسمی (مذهب یا فلسفه یا اندیشه یا رفتار بخصوصی)، دفاعیه، پوزشگری، بد، نامرغوب، ناجور (معمولا پیش از for)، عذ ...
کفاره دادن، جبران کردن، جلب کردن، خشم کسی را فرونشاندن، جلب رضایت کردن سایر معانی: (مهجور) موافق بودن، توافق داشتن، 1 - فورا، به تندی 2- در همان زمان، همدل، متوافق، متفق، یک دل و یک زبان، مت ...
تلافی کردن، انتقام کشیدن، خونخواهی کردن، کینه جویی کردن، دادگیری کردن سایر معانی: تقاص گرفتن، به سزا رساندن، کین خواهی کردن، توزیدن، کین خواستن، انتقام گرفتن، کینه جویی کردن از، انتقام کشیدن ...
اصلاح، تصحیح، غلط گیری، تادیب سایر معانی: لغزش گیری، لغزش یابی، راستانش، راستا سازی، مواخذه، ادب کردن، بهسازی، بهکرد، بهبود بخشی، ویرایش، ویراستاری [عمران و معماری] تصحیح - تعدیل - اصلاحیه [ ...
پرداخت، اجرت، تادیه، حقوق ماهیانه، پول دادن، کارسازی داشتن، بجا آوردن، هزینه چیزی را قبول کردن، انجام دادن، ادا کردن، دادن، تلافی کردن، پرداختن، پرداخت کردن سایر معانی: (پول) دادن، تادیه کرد ...
جبران، غرامت، عوض، خسارت، رفع خسارت، غرامت پرداختن، عوض دادن سایر معانی: تاوان، (مبلغ) خسارات، سزا، شیان، پاداش، تاوان دادن یا پرداختن، خسارت دادن، جبران کردن، شیاناندن، شیانیدن، توزیدن، پاد ...
اصلاح کردن، برطرف کردن، جبران کردن، تصحیح کردن، یکسو کردن سایر معانی: درست کردن، راست داشت کردن، سهی کردن، ویراستن، سامان دادن، (شیمی) دو تقطیری کردن، دوباره تقطیر کردن، (برق) یکسو کردن، (بر ...
عوض کردن، تعویض کردن، جابجا کردن، جایگزین کردن، چیزی را تعویض کردن سایر معانی: در جای پیشین قرار دادن، پس گذاشتن، سرجای خود گذاشتن، جای چیزی را گرفتن، جایگزین شدن، جانشین شدن یا کردن، بازگرد ...
جبران کردن، پاداش دادن، تاوان دادن، سزا دادن سایر معانی: اجر دادن، عوض دادن، تلافی کردن، (عشق و دوستی و غیره) عمل به مثل کردن، کیفر دادن