امادگی، تمایل، استعداد، رغبت، سرازیری، خوابیدگی، روبه زمینی
دیکشنری انگلیسی به فارسی
ساز، وضع، تمایل، خواست، حالت، خیم، مزاج، سرشت، طبیعت، خو، مشرب سایر معانی: طبع، منش، قلق، آرایش، طرز قرار گیری، استقرار، ترتیب، رزم آرایی، نظم، میل، گرایش، استعداد، آمادگی، اختیار، آزاد کاری ...
انحراف، نهاد، تمایل، عطف، خو، شیب، خمیدگی بجلو و پایین سایر معانی: سرازیری، سربالایی، کژینگی، شیبداری، (فکر و احساس) میل، گرایش، طبع، زاویه ی شیب، میزان شیب، تعظیم خفیف، سرفرودآوری، سیرت، طب ...
انحراف، میل، تمایل، طبع، کجی، علاقه شدید به چیزی، تمایلات، متکی سایر معانی: خم شدگی، کج شدگی، لمیدگی، گرایش، تکیه، درجمع تمایلات [عمران و معماری] مایل شدن - یکبر شدن
میل، استعداد، امادگی، تمایل قبلی سایر معانی: پیشگرا شدگی، مستعد شدگی، تمایل، پذیرا شدگی