معنی

انحراف، میل، تمایل، طبع، کجی، علاقه شدید به چیزی، تمایلات، متکی
سایر معانی: خم شدگی، کج شدگی، لمیدگی، گرایش، تکیه، درجمع تمایلات
[عمران و معماری] مایل شدن - یکبر شدن

دیکشنری

تکیه دادن
اسم
nature, printing, publication, leaning, temper, characterطبع
tendency, sentiment, inclination, trend, would, leaningتمایل
leaning, predilection, partiality, propensityعلاقه شدید به چیزی
leaningتمایلات
desire, liking, tendency, will, shaft, leaningمیل
deviation, deflection, departure, aberration, perversion, leaningانحراف
tilt, deformation, curvature, obliquity, inflection, leaningکجی
صفت
based, relying, supported, trusting, founded, leaningمتکی

ترجمه آنلاین

تکیه دادن

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.