پاک دینان انگلیسی که در سال 1620 میلادی به امریکا مهاجرت کردند
دیکشنری انگلیسی به فارسی
مستعمراتی سایر معانی: (اغلب با c بزرگ) وابسته به سیزده مهاجرنشین انگلیسی در امریکا که پس از انقلاب ایالات متحده امریکا را تشکیل دادند، (معماری و مبل سازی و غیره) سبک دوران مستعمراتی امریکا، ...
مهاجر، مستعمره نشین، مهاجر نشین سایر معانی: کوچگر، نونشین، ماندگر، پرگنه، کسیکه درتاسیس مستعمره ای شرکت میکند
مسافر، رونده، گذرگر، مسافرتی سایر معانی: سرنشین، پی سپار، گشتور، رهگیر، (نادر) رهرو، رهنورد، رهی، پیاده، عابر [عمران و معماری] مسافر
سالک، مسافر پیاده، عابر، رهرو، رهنورد سایر معانی: رهرو، رهنورد، سالک، مسافر پیاده
فردی که به زیارت اماکن مقدس میرود [گردشگری و جهانگردی]
واژههای مصوب فرهنگستان