تکثیر کردن، دوباره ساختن، چاپ کردن، فرااوردن، دو بار تولید کردن، باز عمل آوردن سایر معانی: دوباره ایجاد کردن، تولیدمثل کردن، نوزایی کردن، زاییدن، بازآورش کردن، (تصویر یا نوشته یا آوا) تکثیر ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
خیال، شبح، تمثال، صورت خیالی، نمودناک، شباهت وهمی، شباهت ریایی، شباهتتصنعی سایر معانی: تصویر، فرتور، وانمودگر، تظاهر، ریاکاری
تظاهر، وانمود، ظاهر سازی، تشبیه، تقلید، شبیه سازی، تمارض سایر معانی: جعل، تمار [حسابداری] شبیه سازی [شیمی] شبیه سازی، همانند سازی [سینما] نظیره سازی - شبیه سازی [عمران و معماری] تیر تیغه رو ...
صفت عالی، عالی، افضل، مبالغه امیز، بیشترین، بالاترین، درجه عالی، خیلی عظیم سایر معانی: عالیترین، برترین، فرازین، فوق العاده، زیاده، بیش از حد، فزون برنیاز، مبالغه آمیز، (دستور زبان) صفت عالی ...
بی همتا، بی تا سایر معانی: بی همتا، بی تا [برق و الکترونیک] عدم تطبیق، جفت نشده
بی مانند، بی نظیر، جدید، بی سابقه سایر معانی: تازه
الگوی جستوجو و نجاتی که در آن شناور و هواپیما همراه با هم یا جداگانه مسیرهای موازی با عرض و طول مشخص را جستوجو میکنند [حملونقل دریایی] ...
واژههای مصوب فرهنگستان
انتقال همۀ عناصر هر واحد اطلاعات بهطور همزمان [رایانه و فنّاوری اطلاعات]
نوعی هندسۀ برداشت که در آن چشمههای موازی همراستا با خطوط گیرندۀ موازی حرکت میکنند [ژئوفیزیک]
نوعی گرانرویسنج با دو صفحۀ مدور موازی که در آن، صفحۀ بالا چرخان و صفحۀ پایین ثابت است و نمونهای تخت بین آن دو قرار میگیرد [مهندسی بسپار] ...