unprecedented
/ənˈpresəˌdentəd/

معنی

بی مانند، بی نظیر، جدید، بی سابقه
سایر معانی: تازه

دیکشنری

بی سابقه
صفت
unprecedented, unheard, unexampledبی سابقه
unique, inimitable, unparalleled, unrivaled, unbeatable, unprecedentedبی نظیر
unique, unparalleled, unprecedented, inimitable, incomparable, inapproachableبی مانند
new, novel, modern, recent, unprecedented, maidenجدید

ترجمه آنلاین

بی سابقه

مترادف

متضاد

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.