لفاف، لایه، بالشتک، لایه گذاری، له سازی، لگد مالی سایر معانی: لایی، نرم پوش، نرم لایه، نرم رویه، (آنچه با آن تودوزی یا نرم پوشی یا بسته بندی ایمنی می کنند) پوشال، درونه ی لحاف یا تشک و غیره، ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
آمیزۀ ترمیمی [مهندسی بسپار - تایر] آمیزهای مقاوم به گرما که از آن در زیر رویه استفاده میکنند و با کمک آن مَنجید تایر به قطر مورد نظر میرسد ...
واژههای مصوب فرهنگستان
[نساجی] پد یکطرفه
[نساجی] آغشتن پارچه به رنگدانه
فرعی، اضافی، افزوده سایر معانی: اضافی، افزوده [برق و الکترونیک] اضافی، دیگر، تکمیلی [فوتبال] اضافی [نساجی] اضافی - افزایشی [ریاضیات] اضافی، افزوده، تکمیلی، افزایشی، بیشتر ...
انباشتن، باد کردن، بار کردن، سیر کردن، پر کردن، پر شدن، متراکم وانباشته کردن، نسخه پیچیدن، اکندن سایر معانی: پر کردن یا شدن، آکندن، لبالب کردن، سرشار کردن، لبریز کردن یا شدن، مملو کردن یا شد ...
لفاف، هر چیزیکه با ان چیزیرا پرکنند سایر معانی: هر چیزی که با آن چیز دیگری را پر کنند (مثلا ماده ی پر کننده ی دندان یا کالباس و کاهو که با آن ساندویچ را پر می کنند)، آکندگر، پرکن، پرکنه، آکن ...
عایق گذاری، روپوش کشی سایر معانی: عایق بندی، عایق سازی، روکش گذاری، نارسانا سازی، ناگذرا سازی، عایق کردن [عمران و معماری] عایقکاری - عایق - عایقبندی - عایقسازی [برق و الکترونیک] عایق سازی - ...
خط کشی، لنت، تودوزی، استر، استر دوزی، استری سایر معانی: آستر، مغزی، فراویز، سجاف، پارچه ی آستری، (چرم یا کاغذ و غیره) آستری [عمران و معماری] پوشش - روکش - آسترکشی - روکوب [زمین شناسی] پوشش، ...