padding
معنی
لفاف، لایه، بالشتک، لایه گذاری، له سازی، لگد مالی
سایر معانی: لایی، نرم پوش، نرم لایه، نرم رویه، (آنچه با آن تودوزی یا نرم پوشی یا بسته بندی ایمنی می کنند) پوشال، درونه ی لحاف یا تشک و غیره، (سخن یا نوشته) حشو و زوائد، جزئیات نامربوط، لایی گذاری، نرم پوش گذاری، نرم لایه گذاری، نرم رویه گذاری
[کامپیوتر] لایی گذاری ؛ روشی برای پر کردن بلوکی از اطلاعات با کاراکترها و اقلام و کلمات یا رکوردهای ساختگی
[مهندسی گاز] پرکننده لائی
[نساجی] پد کردن - فولارد کردن - آغشته نمودن
[ریاضیات] پرکننده، لایه گذاشتن، لایه گذاری، لایی، بالشتک
سایر معانی: لایی، نرم پوش، نرم لایه، نرم رویه، (آنچه با آن تودوزی یا نرم پوشی یا بسته بندی ایمنی می کنند) پوشال، درونه ی لحاف یا تشک و غیره، (سخن یا نوشته) حشو و زوائد، جزئیات نامربوط، لایی گذاری، نرم پوش گذاری، نرم لایه گذاری، نرم رویه گذاری
[کامپیوتر] لایی گذاری ؛ روشی برای پر کردن بلوکی از اطلاعات با کاراکترها و اقلام و کلمات یا رکوردهای ساختگی
[مهندسی گاز] پرکننده لائی
[نساجی] پد کردن - فولارد کردن - آغشته نمودن
[ریاضیات] پرکننده، لایه گذاشتن، لایه گذاری، لایی، بالشتک
ترجمه آنلاین
بالشتک