بازآماد [علوم نظامی] تعمیر و آمادهسازی هر وسیله با پیادهکردن قطعات اصلی و فرعی، شامل بازدید و قطعهگذاری و تراشکاری و تعمیر موتور که به سوار کردن و بستن قطعات و بازدید نهایی ...
واژههای مصوب فرهنگستان
پیاده کردن، سراسر بازدید کردن، پیاده کردن و دوباره سوار کردن سایر معانی: (دقیقا) بازبینی کردن، معاینه کردن، بررسی کردن، تعمیر کامل کردن، (موتور و غیره) پیاده کردن و اجزای معیوب را عوض یا تعم ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
دورۀ بازآماد [علوم نظامی] فاصلۀ زمانی بین بازآمادهای پیدرپی
کارساعت پساماد [حملونقل هوایی] مدتزمان کارکرد قطعه پس از آخرین بازآماد
انجام دادن، شروع بکار کردن، اماده استفاده کردن، لخت شدن، مرمت کردن سایر معانی: (عامیانه) 1- آماده کردن 2- بستن، (بسته را) پیچیدن، سفت کردن 3- گیسو را در بالای سر دسته کردن [زمین شناسی] اصطلا ...
غارتگری، زیاد کاوش کردن، جستجو کردن، چپاول کردن، غارت کردن، لخت کردن سایر معانی: (برای یافتن) زیرورو کردن، کاویدن، (دقیقا دنبال چیزی) گشتن، چپو کردن، به یغما بردن، دستبرد زدن
از نو ساختن، نوسازی کردن، احیا کردن سایر معانی: دوباره ساختن (رجوع شود به: construct بعلاوه ی re-)
نوسازی، توانبخشی، نوتوانی، تجدید اسکان، احیای شهرت یا اعتبار سایر معانی: نوتوانی، نوسازی، توانبخشی، تجدید اسکان، احیای شهرت یا اعتبار [زمین شناسی] توانبخشی قلبی [حقوق] اعاده حیثیت، اعاده اعت ...
نوسازی کردن، تعمیر اساسی کردن، نونما کردن، نوسازمان کردن، نوسامان کردن، بهسازی کردن، تجدید نظر اصلاحی کردن، (رجوع شود به: vamp بعلاوه ی re-)، تجدید سازمان، تجدید بنا، دوباره رویه انداختن، دو ...
(امریکا) بازسازی شهری (به ویژه محلات فقیرنشین) [عمران و معماری] بازسازی شهری - نوسازی شهری