overhaul
/ˌoʊvəˈhɔːl/

معنی

پیاده کردن، سراسر بازدید کردن، پیاده کردن و دوباره سوار کردن
سایر معانی: (دقیقا) بازبینی کردن، معاینه کردن، بررسی کردن، تعمیر کامل کردن، (موتور و غیره) پیاده کردن و اجزای معیوب را عوض یا تعمیر و تنظیم کردن، واسازی کردن، بازسازی کردن، بازبینی، بازدید، مرمت، نوسازی، سبقت گرفتن، جلو زدن از، (به ویژه برای بازبینی و تعمیر)از جای خود درآوردن، پیاده کردن (موتور و غیره)، پیاده سوار کردن، برای تعمیر پیاده کردن، پیاده سوار کردن و بازدیدموتور
[مهندسی گاز] تعمیرات کلی، تعمیرات اساسی
[زمین شناسی] بازسازی اساسی، تعمیرات اساسی بازرسی کامل همراه با تعمیرات لازم و یا اصلاحات به منظور عملکرد و کارآیی بهینه و مطلوب یک واحد تجهیز یا بخشی از آن .
[ریاضیات] پیاده کردن دستگاه، تعویض دوره ای، تعمیر دوره ای، تعمیر کلی، امتحان کردن، تعمیر کردن، تعمیرات اساسی

دیکشنری

تعمیرات اساسی
فعل
disassemble, dismount, take down, set down, dismantle, overhaulپیاده کردن
overhaulسراسر بازدید کردن
overhaulپیاده کردن و دوباره سوار کردن

ترجمه آنلاین

تعمیرات اساسی

مترادف

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.