ساخته، درست شده [ریاضیات] کنج دار
دیکشنری انگلیسی به فارسی
(مصر باستان و غیره - جمع) هیروگلیف، خط تصویری، خط نقشی، وات (حرف الفبا) نقشی، وابسته به خط نقشی، نگاشته شده به خط نقشی، (از نظر فهم) دشوار، بغرنج، دیر فهمیدنی، رمزی، خط هیروگلیف
مصور، سرخابی سایر معانی: رنگ شده، رنگ زده، رنگ کرده، رنگارنگ، نقاشی شده، پوشیده
بازرگانى : با برنامه