سامانۀ پادکنش درونی [علوم نظامی] نوعی سامانۀ پادکنش که در داخل هواگَرد یا در زیر بدنۀ آن نصب میشود و علیه هرگونه تهدید یا حمله، حتی پیش از حملۀ مستقیم، آمادۀ بهکارگیری است ...
واژههای مصوب فرهنگستان
روی یا داخل، روی، از روی، توی سایر معانی: (کشتی، هواپیما، قطار و غیره) در عرشه، سوار، در، داخل، در کنار (کشتی)، در روی، سوار بر، روی یا داخل کشتی یا هواپیما
دیکشنری انگلیسی به فارسی
هیئت انتخابات [علوم سیاسی و روابط بینالملل] نهاد مسئول برگزاری انتخابات
شروع کردن، در کشتی سوار کردن، در کشتی گذاشتن، سوار کشتی شدن سایر معانی: (بار و مسافر سوار کشتی و هواپیما و غیره کردن) سوار کردن یا شدن، بار گیری کردن یا شدن، بار کردن، بار زدن (در برابر پیاد ...
مشغول سایر معانی: استعمال کردن، بکار گماشتن، استخدام کردن، مشغول کردن، بکار گرفتن، شغل [ریاضیات] معمول، رایج
هیئت هماهنگی تعیین هدف مشترک [علوم نظامی] افسران مرکز عملیات فرماندهی که با توجه به اهمیت و ترتیب تقدم هدفها، اقدام به گزینش هدفهایی میکنند که انهدام آنها برای موفقیت عملیا ...
تا زمانی که، در طی، در مدت سایر معانی: بلاتکلیف، در دست انجام (یا مطالعه یا داوری و غیره)، در شرف وقوع، قریب الوقوع، زود آیند، (در) طی، (در) حین، تا، معلق، آویخته، امر معلق، متکی [حقوق] مطرو ...
هواپیما، جهاز، کشتی، ناو، کشتی هوایی، مرکوب، سفینه، با کشتی حمل کردن، سوار کشتی شدن، فرستا دن سایر معانی: کرجی، سوار کشتی کردن، ترابری کردن، حمل کردن، (مثلا هنگام توفان - کشتی) آب گرفتن، آب ...
سفر، عمل پیمودن، عمل طی کردن، متحرک، سیار [ریاضیات] پیمودن، پیمایش
تختهای که آن را بر روی سطح زبرین زهوار مازه نصب میکنند و لبههای تختههای دیگر و پایههای نیمکت قایق بر روی آن سوار میشود [حملونقل دریایی] ...
نهاد مسئول برگزاری انتخابات [علوم سیاسی و روابط بینالملل]