معنی

روی یا داخل، روی، از روی، توی
سایر معانی: (کشتی، هواپیما، قطار و غیره) در عرشه، سوار، در، داخل، در کنار (کشتی)، در روی، سوار بر، روی یا داخل کشتی یا هواپیما

دیکشنری

روی صندلی
قید
aboardروی یا داخل
حرف اضافه
on, over, in, upon, aboard, upروی
from, off, aboardاز روی
in, into, within, aboardتوی

ترجمه آنلاین

در کشتی

مترادف

متضاد

واژه‌های مشابه

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.