رمزی، سری، نهانی، اسرار امیز، پوشیده، مرموز، غیبی، از نظر پنهان کردن، مستتر کردن، مخفی کردن سایر معانی: نهان، نهفته، پنهان، مخفی، مستور، ویژه ی خواص، مکنون، ورای درک انسانی، اسرار آمیز، وابس ...
دیکشنری انگلیسی به فارسی
[زمین شناسی] کانی پنهان، کانی مستور یک کانی که انتظار وجود آن در یک سنگ می رود (برای مثال بر اساس نتایج یا مدارک حاصل از تجزیه های شیمیایی) ولی حتی با استفاده از میکروسکوپ نیز، در سنگ مزبور، ...
اختفا [نجوم] پنهان شدن موقت یک جِرم آسمانی در پشت جرم آسمانی دیگر
واژههای مصوب فرهنگستان
سرپوشیده سایر معانی: بطور پوشیده یا پنهان
پوشیدگی، پنهانی
محرمانه، سری سایر معانی: پنهان، arcana : محرمانه
سحر، جادو گری سایر معانی: (با the) رجوع شود به: black magic
اختفاء، پنهانی، پنهان بودن سایر معانی: 1- پنهان سازی، مستوری، اختفا 2- کتمان، پرده پوشی 3- نهانگاه [زمین شناسی] اختفاءحفاظت در برابر دید دشمن [حقوق] کتمان (حقیقت)، اخفا، اختفا ...
فالگیری، پیش گویی، فال، تفال، غیب گویی، حدس درست، فال بینی سایر معانی: آینده بینی (با سحر و جادو)
گرفتگی، گرفت، کسوف یا خسوف، تحت الشعاع قرار دادن سایر معانی: (افتخار و شهرت و غیره) افول، تیرگی، تیره کردن، سایه افکن شدن بر، سایه گیر کردن، (ماه یا خورشید) گرفتن، خسوف کردن، کسوف کردن، مه گ ...
مبهم، مرموز، معمایی سایر معانی: معماسان، پیچیده و گیج کننده، سردرگم کننده، توضیح ناپذیر، اسرارآمیز (enigmatical هم می گویند)
محرمانه، رمزی، مبهم، سری، داخلی، مشکوک، درونی سایر معانی: (در مورد فکر و نوشته و غیره - قابل درک توسط عده ی معدودی از خواص) رمزگونه، پرخیده، پر ایما و اشاره، غامض، خودمانی، مستور، پوشیده، (د ...