استنتاج، نمو، سیر تکاملی، گشایش سایر معانی: گشایش، استنتاج، نمو
دیکشنری انگلیسی به فارسی
سن قانونی [حقوق] سن قانونی، بلوغ، کبر
سیم، چرک، ریم سایر معانی: (زخم و کورک و غیره) چرک، شوخ، فساد [نساجی] چرک
موفقیت، پیروزی، ترقی، نتیجه، کامیابی، توفیق، کامروایی سایر معانی: کامکاری، آدم یا چیز کامیاب، کامرانی، نتیجه ی مطلوب، دستیابی به ثروت یا شهرت، رستگاری [ریاضیات] پیروزی، کامیابی، موفقیت، برد، ...
[زمین شناسی] تا نشدنی [آمار] تا نشدنی
تغییرات لازم برای تبدیل یک پیشرِناپ به رِناپِ رسیده [زیستشناسی - ژنشناسی و زیستفنّاوری]
واژههای مصوب فرهنگستان