معنی

[زمین شناسی] تا نشدنی
[آمار] تا نشدنی

دیکشنری

آشکار شدن
فعل
unfold, reveal, air, announce, bare, discloseاشکار کردن
open, unscrew, unpack, unwind, unwrap, untieباز کردن
unfold, peepاشکار شدن
reveal, disclose, divulge, give away, manifest, squealفاش کردن
drop, abandon, unleash, release, liberate, leaveرها کردن
unfoldتاه چیزی را گشودن

ترجمه آنلاین

آشکار می شود

مترادف

پیشنهاد شما

کاربر گرامی، می‌توانید پیشنهاد خود را در مورد این واژه ارسال نمایید.